ریحانه موسوی | شهرآرانیوز؛ ساخت مستند «عهد ابدی» به کارگردانی مشترک محسن اسلام زاده و محمد حبیبی با محوریت زندگی و شهادت شهید محمدمهدی طهرانچی از دل یک پژوهش عمیق و با همراهی تیمی حرفهای آغاز شد. تمرکز اصلی این اثر که محصول مرکز مستند سوره حوزه هنری انقلاب اسلامی است، بر بازتاب سلوک شخصی، نفوذ اجتماعی و روایت انسانی از نسل نخبگان انقلابی در بستر جنگ دوازده روزه ایران و اسرائیل قرار دارد.
در این مستند کارگردانان تلاش کردهاند با بهره گیری از اسناد تصویری، مصاحبههای میدانی و ساختار بصری دراماتیک، روایتی هم زمان مستند و اثرگذار ارائه دهند؛ همچنین روایت موضوعات امنیتی با نگاه بومی و عاشقانه از ویژگیهای اصلی اثر است. این مستند با هدف حضور در جشنواره بین المللی «سینماحقیقت» آماده شده است و میکوشد تصویری ماندگار و واقعی از روزهای خاص و شخصیتی جاودان از شهید طهرانچی به مخاطب ارائه کند.
به بهانه پخش بخشی از مستند «عهد ابدی» با عنوان «تا آخرین عمود» در شامگاه پنجشنبه، ۲۳ مرداد از تلویزیون، با دو کارگردان این اثر گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
محسن اسلام زاده، یکی از کارگردانان این مستند، درباره روند ساخت آن میگوید: به دلیل اینکه میخواهیم کار را با سرعت بیشتر به مرحله اکران برسانیم، مراحل تولید و تدوین هم زمان با یکدیگر پیش میرود. اکنون تقریبا دو سوم فیلم برداری را انجام دادهایم و تدوین آن هم شروع شده است.
وی میافزاید: به دلیل سنگین بودن حجم کار و تأکید حوزه هنری بر حضور این اثر در جشنواره بین المللی «سینما حقیقت»، موضوع را با محمد حبیبی مطرح کردم و او قبول کرد که یک اثر مشترک درباره شهید طهرانچی بسازیم. این کارگردان با اشاره به سرعت در شروع پیش تولید و تولید مستند «عهد ابدی» توضیح میدهد: حوزه هنری کشور مشغول ضبط خاطرات شفاهی شهید طهرانچی بود که این حادثه تلخ رخ داد.
بدین ترتیب در مرحله اول، متن و صوت شهید به عنوان دیتای تحقیقاتی در اختیار ما قرار گرفت. وقتی یک نفر برهههای مختلف زندگی اش را تعریف میکند، فیلم ساز بسیار راحتتر میتواند به نتیجه برسد که باید چه کاری انجام دهد. مسئولان تاریخ شفاهی حوزه هنری، همچنین محمدمهدی اسلامی و پژمان عرب، مصاحبهها را انجام دادند و کار ما را سرعت بخشیدند. وی ادامه میدهد: وقتی با خانواده، دوستان و همکاران شهید صحبت میکردیم، به ما میگفتند شما بسیار به شخصیت او نزدیک شدهاید و گروه ما تحت تأثیر شخصیت شهید قرار گرفت.
اما یک افسوس بزرگ برایم این بود کهای کاش در زمان حیات، او را میشناختیم و میتوانستیم درباره شخصیت ویژه اش فیلم بسازیم اسلام زاده میافزاید: چاپ عکس و نصب بیلبورد تصویر شهدا اقدام بسیار خوبی است و مردم حداقل با اسم آنها آشنا میشوند، اما باید به این شخصیتها نزدیک شویم. امروز رسالت ما بسیار سنگین است و باید درباره تک تک این افراد فیلم بسازیم و ببینیم چه کسانی بودند و چرا این گونه به شهادت رسیدند.
بسیاری از آنها با شهادت زندگی کردند؛ شهید طهرانچی و همسرش نیز از این موضوع کاملا مطلع بودند و میدانستند انتهای مسیری که در حال پیمودن آن هستند، شهادت است. شهید طهرانچی گفته بود: «اگر روزی اسرائیل مرا شهید کرد، بدانید به دلیل اینکه دانشمند هستهای بودم مرا نزده، بلکه به خاطر تحولی که در نظام آموزشی ایجاد کردم و پیوند آن با مسائل روز کشور، مرا زده است.»
اسلام زاده بزرگترین رسالت یک فیلم ساز را روایت روز از قهرمانان کشور برای نسل جدید برمی شمارد و یادآوری میکند: ما در کار خود سعی میکنیم به دنبال رمزگشایی از زندگی شهدا باشیم و خودمان نیز تجربهای کسب کرده و آن را در حد وسعمان به مخاطب منتقل کنیم.
وی صحبت صادقانه با یک فرم خوب و لحن قصه گو را، عواملی اثرگذار بر مخاطب میداند و در ادامه میگوید: اکنون جوانان بسیاری در دانشگاه آزاد اسلامی داریم؛ بیش از یک میلیون جوان آینده دار کشور که شاید این شک و شبهه برایشان به وجود آمده است چرا رئیس دانشگاه آزاد محافظان زیادی داشت.
امروز که جوانان دغدغه دارند بفهمند این شهدا چه کسانی هستند، ما با اثرمان میتوانیم به آگاهی آ نها کمک کنیم. اسلام زاده با اشاره به جنگ تمدنی با غربیها و اسرائیلیها بیان میکند: نقطه کانونی آنها مسئله فلسطین است. اگر پیشینه و گذشته اسرائیلیها را بخوانیم، متوجه خواهیم شد که به طور کلی با کشورهای مسلمان مشکل تمدنی دارند و فرقی ندارد کدام کشور باشد.
به عنوان مثال تا وقتی عربستان سعودی با زرق و برق و اقداماتی همچون آوردن کریستیانو رونالدو، هیجان کاذبی بین مردم خود به وجود بیاورد، کسی با این کشور کاری ندارد، اما اگر به سمت تولید علم و به چالش کشیدن غربیها حرکت کند، مطمئن باشید به سراغش خواهند رفت. شبی که نظامیها و دانشمندان ما هم زمان شهید شدند، کاملا مشخص شد که خودکفایی و استقلال کشور برایشان مهم بوده است.
وی با بیان اینکه در چندسال گذشته، سابقه ساخت چند مستند با روایت اول شخص را داریم، یادآور میشود: این بار هم به دنبال یک روایت متفاوت از زبان همسر شهید طهرانچی هستیم. او که همسرش را «حاج آقا مهدی» خطاب میکرد، از همان ابتدا که با شهید همراه شد، سختیهای بسیاری کشید و این اواخر بعد از تحمل کش وقوسهای فراوان، آرزو میکرد که با یکدیگر شهید شوند. زیرا دیده بود سایر دانشمندان هستهای مقابل همسران خود شهید شدند، یا همسرانشان بعد از شهادت آنها تنها شدهاند.
فکر میکنم این زاویه دید زنانه برای ما جذاب باشد. نقاط غافلگیر کنندهای نیز داریم که فعلا آنها را بیان نمیکنم تا زمان پخش فرا برسد. این کارگردان، مستند خود را تلفیقی از گفتار متن و روایت اشخاص مختلف توصیف میکند و میگوید: در این شکل از مستند، مقاطع مختلف زندگی شهیدطهرانچی را میبینیم؛ نقطه شروع فیلم در سال ۱۳۶۷ زمان موشک باران تهران توسط رژیم بعثی است که عقد این دو انسان شریف در آنجا جاری میشود و پایان زندگی آنها در دنیا هم، در همین موشک باران تهران است.
درامی که ما شکل میدهیم از سال ۱۳۶۷ تا ۱۴۰۴ را دربرمی گیرد و زاویه دید همسر شهید را نشان میدهد. وی ادامه میدهد: در این مستند، از روایت مستقیم، چند لایه و استفاده از صدای راوی بهره بردهایم. به نظرم آنچه اهمیت دارد، خط روایی است. وقتی خط روایی و زاویه دید درست باشد، میتوان امیدوار بود که مسائل فنی هم حل شود. اینکه گفته میشود باید از محتوا به فرم برسیم، فرمول بسیار درستی است. امیدواریم در بخش فنی هم با توجه به اینکه فرصت کمی داریم، بتوانیم ریزه کاریها را رعایت کنیم.
محمد حبیبی، دیگر کارگردان این مستند، نیز درباره روند پیوستن خود به این پروژه میگوید: وقتی محسن اسلام زاده با من تماس گرفت و پروژه شهید طهرانچی را مطرح کرد، برای کارگردانی یک اثر سینمایی آماده میشدم و در مرحله پیش تولید آن بودیم. همان شب کاملا اتفاقی به حرم حضرت شاه عبدالعظیم حسنی (ع) رفتم.
هیچ اطلاعاتی درباره شهید طهرانچی نداشتم و او را فقط به عنوان رئیس دانشگاه آزاد اسلامی و دانشمند هستهای میشناختم. وقتی به زیارت رفتم، با جستوجو در اینترنت متوجه شدم شهید در همین مکان تشییع و تدفین شده است. به مزار او مراجعه کردم و همان جا با آقای اسلام زاده تماس گرفتم و گفتم این اتفاق برایم یک نشانه است و پروژه دیگر خود را کنسل میکنم.
وی میافزاید: متأسفانه به شخصیت علمی شهید طهرانچی کمتر پرداخته شده است. در اینترنت بسیار جستوجو کردم، اما اصلا تولید محتوایی درباره او نیافتم؛ بنابراین نگاه ما روی شخصیت علمی او متمرکز شد و بیشتر به شخصیت اجتماعی و زندگی شخصی اش پی بردیم. در ادامه مقاطع مختلف، مثل سیل استان لرستان که کمک رسانی شهید به این مناطق را بررسی کردیم و با گفتوگوهای مفصل، درباره این موضوع عمیق شدیم. این ابعاد به عنوان یک جوان دهه هفتادی برایم بسیار جذاب بود و بعداز آن به عنوان یک فیلم ساز، ارتباط عمیقی با آن برقرار کردم.
حبیبی در بخش دیگری از صحبتهای خود بیان میکند: هم سن وسالان من، سؤالات فراوانی درباره جنگ تحمیلی دوازده روزه ایران و اسرائیل دارند؛ ازجمله اینکه چرا اسرائیل، دانشمندان را به این شکل هدف قرار داد و با این بغض و کینه در منزلشان و همراه خانواده به شهادت رساند. وقتی ما بتوانیم سوژهها را درست متوجه شویم و شناخت درست و عمیقی از آنها پیدا کنیم، حقیقت جنایت اسرائیل مشخص میشود. شهید طهرانچی به عنوان یک ایرانی، زندگی اش را وقف کشورمان کرد. او یک شخص عادی نبود، بلکه دانشمندی بود که باید در یک فضای امنیتی زیست میکرد و زندگی خود را نیز فدای ایران کرد.
وی نگاه گروه کارگردانی و تولید را نگاهی متفاوت میداند که سعی کردهاند بسیار نرم و هنرمندانه به موضوع بنگرند و از زبان همسر شهید به آن بپردازند. حبیبی در این باره توضیح میدهد: کار ما یک درام عاشقانه است. قصه را از زبان همسر شهید روایت میکنیم و کار voice over (صدای راوی روی تصاویر) است تا مخاطب اصلی فیلم که جوانان هستند، بهتر و راحتتر بتوانند با آن ارتباط بگیرند و فهم درست تری از قصه داشته باشند.
در این داستان پر فراز و نشیب، سعی کردیم ساختارها را بشکنیم و بیشتر وارد زندگی شخصی شهید شویم و سوژه را بسیار اجتماعی و همان طور که بوده است، به تصویر بکشیم. فکر میکنم فرم ما جذاب و گویا باشد و راحت و روان نیز روایت میشود.